سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/10
12:28 عصر

نون پولی !

بدست پیام در دسته


بچه که بودیم موقعی که مادرمون در هوای گرم یا شرجی شدید لب تنور داغ گوشه ی حیاط یا باغمون ارد راخمیر


وخمیر را چونه می گرفت وهیز م راجهت نانهای به یاد ماندنی آمادهمیکرد.ما با درامدن اولین نانها ی گرم، کمی

کره و شکر که از قبل آماده شده بود جشنواره یشکم را می انداختیم وبه بقیه ی رفقا هم میدادیم .زیرا از قبل

بوی خوش نان خانگی همه جارا پر کرده بود .در بین این نان پختن ها و خمیر چسبوندنها به تنور داغ ،بعضی از

اینخمیرها از تنور جدا میشد و به ته تنور می افتاد وبه شکل گلوله های خمیر در امد کهمادرمان با فرزی خاصی

اونها را از ته تنور درمی او رد که البته بعضی سوخته بعضی نیمه سوخته وکمی هم تقریبا"سالم از کوره بیرون

می آمدواکثر آنها غیر قابل خوردن بوداما ننه ی ما کار خودش را بلد بود وبه ما وبقیه ی بجه ها می گفت هر کس

از این نونها بخوره پول پیدا می کنه با این کار خیالش از بابت اون نانها راحت میشد وهم اینکه دید ما را نسبت به

اطراف مخصوصا"روی زمین بیناتر میکرد ودر ضمن تا ساعتی از شر ما راحت وآسوده میشدخدا رحمتش کنه ....